ابوبکر محمّد بن زَکَریای رازی (۲۵۱ ه. ق ـ ۳۱۳ ه. ق) همهچیزدان ، پزشک ، فیلسوف و شیمیدان ایرانی است. رازی آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی و فلسفه نوشتهاست و بهعنوان کاشف الکل ، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و نفت سفید مشهور است. وی همچنین دربارهٔ کیهانشناسی ، منطق و ریاضیات نیز آثاری دارد. بهگفتهٔ جرج سارتن ، پدر تاریخ علم ، رازی « بزرگترین پزشک ایران و جهان اسلام در زمان قرون وسطی بود » . پرویز اذکایی و جوئل کریمر در کتاب « احیای فرهنگی در عهد آل بویه » رازی را شخصیتی دانستهاند که بر قله انسانگرایی ایرانی ایستادهاست. به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز پنجم شهریورماه (۲۷ اوت) ، روز بزرگداشت زکریای رازی شیمیدان بزرگ ایرانی و روز داروسازی نامگذاری شدهاست. سرگذشت نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. هر چند ابوبکر نام است و کنیه استفاده نمیشود. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند ، اما اروپاییان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes=razes و الرازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. بهگفتهٔ ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش در این شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسرودهاست. بعدها به زرگری و سپس به کیمیاگری روی آورد. وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آنکه در این راه چشمش بر اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید ، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. در کتابهای مورخان اسلامی آمدهاست که رازی طب را در بیمارستانبغداد آموختهاست. در آن زمان ، بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندیشاپور بودهاست و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان « معتضدی » را بر عهده گرفت. پس از مرگ معتضد ، خلیفهٔ عباسی ، به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد ، دربارهٔ علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد؛ بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند. رازی در تاریخی بین ۵ شعبان ۳۱۳ (قمری) ه. ق* تا ۳۱۳ ه.ق در ری درگذشتهاست. مکان اصلی آرامگاه رازی تا امروز ناشناخته ماندهاست. باورهای دینی رازی کتابهایی را در تقبیح مذاهب و در باب روشهای شیادی پیامبران نوشت که اگر چه امروز خودشان موجود نیستند اما بخشهایی از آنها در آثار دیگران بحث و بررسی شدهاند. به گفته بیرونی رازی نه تنها اسلام که تمامی مذاهب را تقبیح کرد. او تمامی کسانی که از ابتدا ادعای پیغمبری کردند را شیادانی میدانست که در بهترین حالت بیماری روانی داشتند. وی همچنین قرآن را مجموعهای از افسانههای سراسر تناقض میخواند که هیچ اطلاعات مفید و بدردبخوری ندارد. هانری کربن در مقدمهای که بر جامعالحکمتینِ ناصرخسرو نوشته (بخشی از آن با نامِ « نقد آراء محمد زکریای رازی در جامعالحکمتین » به فارسی ترجمه شدهاست) ، میگوید وی نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت. در تفکر رازی همهٔ انسانها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند ، و لذا از لحاظ توانایی کسب معرفت با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسانها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند و اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد به این معناست که آنها را بر دیگر انسانها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسانها میشود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد. کتب زیر به این اعتقاد وی اشاره دارند. « فیالنبوات » که دیگران به طعن و استهزاء ، نام آن را « نقضالادیان » نهادهاند. « فی حیل المتنبین » دیگران به طعن نام او را « مخارقالانبیاء » گذاشتهاند. دو کتاب بالا اکنون در دست نیست. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قولهایی از کتب بالا میآورد. همچنین احمد بیرشک مینویسد: « از تعلیمات او این بود که همهٔ آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارهٔ مطالب عملی و نظری بهدست آورند ، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند؛ درحقیقت دین زیانآور است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همهٔ مقامات همهٔ سرزمینها شک داشت » . رازی دربارهٔ قرآن میگوید: تو ادعا میکنی که معجزهای که حاضر و در دسترس است ، یعنی قرآن. تو میگویی که هر کس انکارش میکند یکی مشابه اش را بیاورد. در واقع ما میتوانیم هزاران مشابه اش را بیاوریم از آثار لفاظان ، فصیح گویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جملهبندی شدند و مفاهیم را موجزتر میرسانند. آنها معانی را بهتر میرسانند و وزن شعری بهتری دارند.آنچه تو میگویی ما را شگفت زده میکند. تو دربارهٔ کتابی سخن میگویی که افسانهٔ باستانی را بازگویی میکند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو میگویی چیزی شبیه آن بیاور؟ وی را هیچگاه به دلیل دیدگاههای ضددینی که داشت زندانی یا اعدام نکردند اما نوشتارهای دینی اش مورد سانسور قرار رفتند و از بین رفتند. گروهی معتقدند این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی علیه او شد و او را ملحد خواندند و آثار او را رد کردند و دست به نابودی آنها زدند. ابوحاتم رازی در کتاب اعلام النبوه نوشتهاست که این ملحد با عقل معیوب و نفس و رأی ضعیف خود کلامی در ابطال نبوت تصنیف کردهاست. کسانی چون ناصرخسرو ، ابن حزم و موسی بن میمون او را نادان و مهوس بیباک و سخنان او را دعاوی و خرافات بیدلیل ، هوس و هذیانات خواندهاند. ابن قیم الجوزیه میگوید: « رازی از هر دینی بدترین چیزهای آن را برگزید و کتابی در ابطال نبوات و رسالهای در ابطال معاد تألیف کرد و مذهبی ساخت که از مجموع عقائد زندیقان عالم ترکیب یافته بود » . افراد زیادی بر باورهای رازی رد نوشتهاند و برخی از باورهای رازی را در این ردیهها نقل کردهاند. ذبیحالله صفا از ۱۲ نفر که بر آرای رازی رد نوشتهاند نام میبرد. برخی ، همچون نویسندهٔ خزینةالاصفیاء ، او را از اکابر صوفیه میشمارند که پیوسته از خوف خدا در گریه بود. غلام سرور هندی در تاریخ وفات او سرودهاست: چون شد از دنیا به فردوس برین حضرت بوبکر رازی اهل راز وصل او بوبکر محبوب حبیب هست هم صوفیّ کامل پاکباز هریک از جملههای « ابوبکر محبوب حبیب » و « صوفی کامل پاکباز » ازنظر ابجدی ۳۱۰ است که ـ به گفتهای ـ اشاره به سال فوت اوست. وی همچنین انتقاداتی بر ادیان دیگر دارد: کتابی در « رد سیسن ثنوی » (رد بر مانویت) درمورد تاریخ تولد و مرگ رازی مهمترین سند تاریخی دربارهٔ تولد و مرگ رازی کتاب فهرست کتب رازی نوشتهٔ ابوریحان بیرونی است. در این کتاب ، تولد رازی در ماه شعبان ۲۵۱ (قمری) ه.ق (سپتامبر ۸۶۵ م) و مرگ او در پنجم شعبان ۳۱۳ ه.ق (۳۱ اکتبر ۹۲۵ م) ثبت شدهاست. ضمناً « در این رساله ابوریحان علاوه بر آنکه صریحاً تاریخ تولد و وفات رازی را متذکر شده ، مدت عمر او را به سال قمری شصتودو سال و پنج روز و به شمسی شصت سال و دو ماه و یک روز بهطور دقیق آوردهاست. » استادان رازی مورخان طب و فلسفه در قدیم به تفاریق استادان رازی را سه تن یاد کردهاند: ابن ربن طبری: زکریا در طب شاگرد وی بودهاست. ابوزید بلخی: حکیم زکریای رازی در فلسفه شاگرد وی بودهاست. ابوالعباس محمد بن نیشابوری: استاد محمد بن زکریا رازی در حکمت مادی (ماتریالیسم) یا گیتیشناسی بودهاست. اخلاق و صفات رازی رازی مردی خوشخو و در تحصیل کوشا بود. وی به بیماران توجه خاصی داشت و تا زمان تشخیص بیماری دست از آنها برنمیداشت و نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رئوف بود. رازی ، برخلاف بسیاری از پزشکان ، که بیشتر مایل به درمان پادشاهان و امرا و بزرگان بودند ، با مردم عادی بیشتر سروکار داشتهاست. ابنالندیم در کتاب الفهرست خود میگوید: « تفقد و مهربانی به همه کس ، بهویژه فقرا و بیماران داشته ، از حالشان جویا ، و به عیادتشان میرفت و مقرریهای کلانی برای آنها گذاشتهبود. » رازی ، در کتابی به نام صفات بیمارستان ، این عقیده را ابراز میدارد که هر کس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصههای ویژهای باشد. رازی دربارهٔ جاهل عالمنما افشاگریهای متعددی صورت دادهاست و با افراد کمسواد که خود را طبیب مینامیدند و اطرافیان بیمار که در طبابت دخالت میکردند بهشدت مخالفت میکرد و بههمینسبب مخالفانی داشت. * استادان و شاگردان نوشتار اصلی: فهرست شاگردان محمد زکریای رازی دربارهٔ استادان و پیشکسوتهای رازی میان کارشناسان و تاریخنویسان اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی او را شاگرد علی بن ربن طبری و ابوزید بلخی میدانند اما عدهای دیگر بنا بر شواهد و دلایلی این موضوع را رد میکنند. ناصرخسرو در زادالمسافرین صفحهٔ ۹۸ از شخصی به نام ایرانشهری بهعنوان « استاد و مقدم » محمد زکریا نام میبرد اما هیچ نشانی از این شخص بهدست نیامدهاست. از این نامها به عنوان شاگردان رازی یاد شدهاست: یحیی بن عدی ، ابوالقاسم مقانعی ، ابن قارن رازی ، ابوغانم طبیب ، یوسف بن یعقوب ، محمد بن یونس و ابوالحسن طبری. آثار درمورد آثار رازی در لغتنامهٔ دهخدا آمدهاست: ابنالندیم در کتاب « الفهرست » خود تعداد آثار رازی را یکصدوشصتوهفت و ابوریحان بیرونی در کتاب فهرست کتب کتاب در ریاضیات و نجوم ، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران ، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی ، ۶ کتاب در در مافوق الطبیعه ، ۱۴ کتاب در الهیات ، ۲۲ کتاب در کیمیا ، ۲ کتاب در کفریات ، ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعاً بالغ بر یکصدوهشتادوچهار مجلد میشود و ابن اصیبعه در عیون الانباء فی طبقات الاطباء دویستوسیوهشت کتاب از برای رازی برمیشمارد. محمود نجمآبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به عنوان « مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی » نوشتهاست که در سال ۱۳۳۹ بهوسیله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شدهاست در این کتاب فهرستهای ارائه شده توسط ابن الندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه با یکدیگر تطبیق داده شدهاست و در مجموع دویستوهفتادویک کتاب و رساله و مقاله فهرست شدهاست. الحاوی • الکناش المنصوری • المرشد • من لایحضره الطبیب • کتاب الجدری و الحصبه • دفع مضار الاغذیه • الابدال و … پزشکی رازی طبیبی حاذق و پزشکی عالیقدر بود و در زمان خود شهرت بهسزایی داشت. رازی از زمرهٔ پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز بهکار میرود ، مخصوصاً در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و محققین از کتابها و رسالات رازی در سدههای متمادی بهرهها بردهاند. ابنسینا رازی را در طب بسیار عالیمقام میداند و میتوان گفت برای تألیف قانون از الحاوی رازی استفاده فراوان کردهاست. رازی و بیمارستان ابن خلکان ، کاستیلیونی و … از رازی به عنوان سر دسته پزشکان عملی و کلینیسین نامبردهاند. رازی و آزمایشهای پزشکی میتوان گفت که رازی جزو اولین پزشکانی است که تجربه و آزمایش وارد علم طب کردهاست. استحالات شیمیایی به عنوان دارو چنانکه میدانیم رازی قبل از طب به کیمیا مشغول بود و اطلاعات زیادی دربارهٔ مواد داشتهاست. او اولین کسی است که استحالات شیمیایی را وارد طب کردهاست. آبله و سرخک رازی اولین کسی است که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان داشتهاست. وی در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانستهاست و ضمن معرفی آبله و سرخک بهعنوان بیماریهای حاد ، نشانههایی از بیخطر یا کشنده بودن آنها را بیان میدارد و برای مراقبت از بیمار مبتلا به این بیماریها روشهایی را توصیه میکند از جمله به عنوان اولین طبیب استفاده از پنبه را در طب آورده و به منظور زخم نشدن بدن بیماران آبلهای از آن بهره میبرده و در مراقبت از چشمها و پلک و گلو و بینی این بیماران توصیه فراوان کردهاست. در کتاب آبله و سرخک رازی در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بیماری و چه بعد از آن و جلوگیری از عوارض بیماری به اندامهای بدن تدابیری آورده شدهاست. درمان بیماریهای داخلی رازی اسراف در دارو را بسیار مضر میداند ، وی معتقد بودهاست تا ممکن است مداوا با غذا و در غیر اینصورت با داروی منفرد و ساده وگرنه با داروی مرکب به عمل آید. رازی میگوید: « هرگاه طبیب موفق شود بیماریها را با غذا درمان کند ، به سعادت رسیدهاست. » وی بسیاری از داروها را روی حیوانات امتحان کرده و اثرات آنها را ثبت و تشریح کردهاست و سپس برای بیماران تجویز میکردهاست. جراحی اگرچه رازی به عنوان پزشک مشهور است اما بعضی از مورخان او را به نام « جراح » میشناسند. از مطالعهٔ آثار وی چنین برمیآید که در جراحی صاحبنظر بودهاست. وی دربارهٔ « سنگ کلیهها و مثانه » کتابی نوشته و در آن تأکید کردهاست در صورتی که درمان سنگ مثانه با راههای طبی مقدور نباشد ، باید به عمل جراحی پرداخت و در این کتاب از اسبابی که با آن عمل سنگ مثانه را انجام میداده ، نام میبرد. رازی اولین طبیب یا (پزشکی) است که در عالم طب از سل مفصلی انگشتان صحبت کردهاست. در شکستهبندی و دررفتگیها قدمهایی برداشته و آثاری از خود به جا گذاشتهاست. تغذیه رازی از اولین افرادی است که بر نقش خوراک در تندرستی و درمان پافشاری بسیار دارد. رازی کتابی دربارهٔ خوراک دارد به نام « منافعالاغذیه و مضارها » که یک دوره کامل بهداشت خوراک است و در آن از خواص گندم و سایر حبوبات و خواص و ضررهای انواع آبها و شرابها و مشروبات غیرالکلی و گوشتهای تازه و خشک و ماهیها و… سخن گفتهاست و فصلی در باب علل و جهات اشتها و گوارش غذا و ورزش و غذاهای گوارا و پرهیزهای غذایی و مسمومیتها دارد. پزشکی کودکان نخستین نوشته اختصاصی و مستقل راجع به امراض کودکان به زکریای رازی نسبت داده شدهاست و از این رو برخی همانند مورخ انگلیسی سایریل الگود او را پدر طب اطفال قلمداد کردهاند. شیمی و داروسازی رازی تحصیل شیمی را پیش از پزشکی شروع کردهاست و در آن آثاری چشمگیر از خود برجا گذاشتهاست. عمدهٔ تأثیر رازی در شیمی طبقهبندی او از مواد است. او نخستین کسی بود که اجسام را به سه گروه جمادی ، نباتی و حیوانی تقسیم کرد. وی پایهگذار شیمی نوین است؛ با وجود آنکه کیمیاگری را باور دارد. « هر چند که بعضی از کیمیاگران معاصر در ایران نوعی از تبدل ناقص فلزات را به طلا « تبدل رازی » مینامند؛ ولی چون رازی از دیدگاه مراحل بعدی علم در نظر گرفته شود ، باید او را یکی از بنیانگذاران علم شیمی بدانیم. » در کتاب « سرّ الاسرار » او میخوانیم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم میکند و اگر در این زمینه اشتباهاتی میکند ، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبهفلز میخواند در صورتی که فلز بودن جیوه اکنون آشکار است. کشفهای بسیار به رازی نسبت داده میشود از جمله: رازی کاشف الکل است. از تأثیر محیط قلیایی بر کانه پیلیت ، اسید سولفوریک فراهم کرد و با داشتن اسید سولفوریک بدست آوردن دیگر اسیدها آسان بود. از تأثیر آبآهک بر نشادر (کلرید آمونیوم) ، اسید کلریدریک بدست آورد. با اثر دادن سرکه با مس ، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آنها زخم را شستشو میدادند. از سوزاندن زرنیخ ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد. برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد. او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آنها برای درمان بیمارانش بهره گرفت. فلسفه رازی مانند جالینوس باور داشت که یک پزشک برجسته باید یک فیلسوف نیز باشد. رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی- افلاطونی بود ، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفه همعصر و پس از خود قرار گرفت. رازی را میتوان برجستهترین چهره خردگرایی و تجربهگرایی در فرهنگ ایرانی نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفه وی به چشم میخورد. با این وجود هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمیشد بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان بدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار میداد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میدارد و این را حق خود میداند که نظرات دیگران را تغییر دهد یا تکمیل کند. از آراء رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشتههای مخالفان آمدهاست. در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات ، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه… در فلسفه اخلاق رازی مسئله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست ، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی بهوسیله امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود ، ایجاد لذت میکند. ویژگی رازی در این بود که بنای فلسفهاش را نه بر مبنای دو فرهنگ مسلط یونانی و اسلامی ، که بر مبنای فلسفه ایرانی و بابلی و هندی پایهگذاری کرده بود. مهمترین سؤال فلسفی او این بود: « اگر خداوند خالق جهان است ، چرا پیش از خلق جهان جهان را خلق نکرد؟ » در ماوراءالطبیعه رازی پنج اصل وجود دارند که قدیم هستند و همین موجب شد که مسلمانان او را « دهری » بدانند: خالق ، نفس کلی ، هیولی اولی (ماده اولیه) ، مکان مطلق ، و زمان مطلق یا دهر. کیهانشناسی کیهانشناسی رازی بر ۵ اصل ابدی استوار است: خالق ، روح ، فضا ، زمان و ماده. در این سیستم خدا را نوعی « خالق » را در نظر میگیرد که از « هیچ چیز » ایجاد نمیکند بلکه او ابتدا یک ماده پیش ماده را شکل میدهد ، که به شیوه اتمی تصور میشود. --- --- ...
درگذشت ابن سینا ... 1host2u.com 23/06/1037 تاریخ ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا (زادهٔ ۳۵۹ ه. ش در بخارا -درگذشتهٔ ۲ تیر ۴۱۶ در همدان، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی)، پز...ادامه مطلب»