شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات فارسی است. فردوسی هنگامی سرودن شاهنامه را آغاز کرد که زبان پارسی دری تواناییهای بایسته را برای بیان موضوعهای گوناگون یافته ، اما هنوز در سراسر سرزمینهای پارسیزبان بهگونهای یکدست و یکسان درنیامدهبود؛ و در لهجهٔ هر شهر و ناحیه ، واژهها و تعبیرهای ویژه وجود داشت ، و گردآورندگانِ کتاب مَسالِک و مَمالِک به برخی نکتهها در این زمینه اشاره کردهاند. فردوسی داستانهایی را در روزگار منصور بن نوح ، امیر سامانی ، سرودهبود. پس از آن در حدود سال ۳۷۰ ه.ق ، در روزگار نوح دوم پسر منصور و پس از مرگ دقیقی ، بهنظم درآوردن متن شاهنامهٔ ابومنصوری را آغاز کرد. گمان میرود که دقیقی بهدستور شاه سامانی کار نظم شاهنامه را آغاز کردهبود. ازاینرو ، فردوسی برای دنبال کردنِ کار دقیقی ، خواست تا به بخارا ، پایتختسامانیان ، سفر کند تا هم فرمان ادامهٔ کار را از شاه سامانی ستاند و از پشتیبانی مالی او برخوردار شود و هم اینکه از نسخهای از شاهنامهٔ منثورِ ابومنصور محمد بن عبدُالرَّزّاق — که بهگمان نگاهداریشده در کتابخانهٔ دربار سامانی و مورد بهرهٔ دقیقی بود — بهره گیرد. اما پس از اینکه دوستی از همشهریانش — که در « پیشگفتار بایسنقری » محمد لشکری نام برده شدهاست — دستنویسی از این منبع را در دسترس او گذاشت ، از این رأی برگشت و کار را در شهر خویش آغاز کرد. او در آغاز از پشتیبانی مالی اَمیرَکْ منصور ، فرزند ابومنصور محمد بن عبدالرزاق بهرهمند میشود. اما این دوران دیری نمیپاید و با کشتهشدن منصور پایان مییابد. او سرانجام شاهنامه را در سال ۳۸۴ ه.ق ، سه سال پیش از برتختنشستنِ محمود ، بهپایان رساند. این ویرایش نخستینِ شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به شانزده سالِ دیگر ، در پرمایهتر و پیراسته کردن آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. روشن است که در ویرایشِ نخستین ، ستایش محمود نبود و بهگمانْ ستایش منصور بن ابومنصور ، بیش از آنچه که اکنون هست ، بوده و چهبسا که ویرایشِ نخست به نام امیرک منصور بودهباشد. فردوسی در سال ۳۹۴ ه.ق در شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود پیشکش کند ، و ازاینرو دست به کارِ تدوینِ ویرایشِ تازهای از شاهنامه شد. او در ویرایش دوم ، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دومِ شاهنامه در ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م در هفتاد و یک سالگی فردوسی بودهاست: چو سال اندرآمد به هفتادویک همی زیر بیت اندرآرم فلک! تن شاهمحمود آباد باد! سرش سبز و جان و دلش شاد باد! چُنانش ستایم که تا در جهان سخن باشد از آشکار و نهان ، مرا از بزرگان ستایش بود! ستایش وُرا در فزایش بود! که جاوید باد آن خردمندمرد همیشه به کام دلش کارکرد! همش رای و هم دانش و هم نسب چراغ عجم ، آفتاب عرب! سرآمد کنون قصّهٔ یزدگرد به ماه سپندارمذ روز اِرد ، ز هجرت شده پنج هشتاد بار به نام جهانداور کردگار! بهگزارش عروضی ، علی دِیلَم شاهنامه را در هفت دفتر نوشت و فردوسی بههمراه بودُلَف آن را به دربار غزنه نزد سلطان محمود بُرد. در آنجا با کمک احمد بن حسن مِیمَندی ، وزیر سلطان ، شاهنامه به سلطان محمود پیشکش میشود. اما بهخاطر بدگویی حسودان و باورِ مذهبیِ فردوسی ، محمود شاهنامه را نمیپسندد و ارج نمینهد و بهجای پاداش نخستین شصتهزار دینار ، پنجاههزار درهم برای او در نظر میگیرند و سرانجام هم بیستهزار درهم بیشتر به فردوسی نمیدهند. از این رویداد تا پایان زندگانی ، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامیِ سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. برپایهٔ بیتی در هجوْنامه ، فردوسی در سالهایی پس از سرایش شاهنامه ، از سن خود دگربار یاد کرده و خود را هشتاد ساله خواندهاست: کنون عمر نزدیک هشتاد شد امیدم به یک باره بر باد شد برپایهٔ اشارههای نظامی عروضی و فریدُالدّین عطار ، زمان کُلیِ سرودن شاهنامه ۲۵ سال بودهاست. در هجونامه در سه جای سخن از سی سال است و یک بار سی و پنج سال گفته میشود. اگر آغاز کار شاهنامه ۳۶۷ ه.ق و سال پایان آن ۴۰۰ ه.ق پنداشته شود ، درازای سرایش شاهنامه به سی و سه سال میرسد. برپایهٔ دیدگاه جلال خالقی مطلق ، با نگرش به زمان سرایش « بیژن و منیژه » و همچنین بازنگری شاهنامه پس از سال ۴۰۰ ه.ق ، فردوسی ۳۵ سال از عمر خویش را بر سر سرایش شاهنامه گذاشتهاست. --- --- ...
آغاز پادشاهی شاه سلطان حسین ... 1host2u.com 06/08/1694 تاریخ شاه سلطان حسین، یا شاه حسین یکم، (زاده ۱۰۴۷ – درگذشته ۲۴ آبان ۱۱۰۱ ش/ اکتبر ۱۶۶۸ – ۱۵ نوامبر ۱۷۲۶ م) نهمین پادشاه سلسله صفویان بود. او فرزند و جانشین ...ادامه مطلب»