نبرد نمارق یکی دیگر از جنگهای مرزی ساسانیان با اعراب است که ما اطلاع زیادی دربارهٔ جنگ نمارق نداریم ولی بنابر نوشت مورخان عرب ، پس از سقوط حیره ، مثنی سردار عرب از سپاهخالد بن ولید دیگر سردار عرب جدا شد و در کنار یکی از شهرهای بینالنهرین که پیش از این به تصرف مسلمانان درآمده بود ، اردو زد. در همین سال خلیفه دوم مسلمانان یعنی عمر به خلافت رسید و مثنی طی نامه ای از وی تقاضای نیروی کمکی برای ادامهٔ جنگ با ایران را کرد و این مصادف بود با بر تخت نشستن پوراندخت توسط رستم فرخزاد. در این برهه از زمان دربار ایران سخت ناتوان شده بود و بیشتر مردان لایق ایران به دست شیرویه پسر خسرو پرویز کشته شده بودند. شعبان سال ۱۳ هجری به مثنی خبر دادند که سپاه نسبتاً بزرگی از ایرانیان بدان سو میآید. مثنی نیز سپاه خود را به سوی شهر نمارق راند و در آنجا به انتظار سپاه ساسانی به فرماندهی رستم فرخهرمز نشست. به گفته مورخان عرب دو سپاه چندین روز با یکدیگر در حال جنگ بودند بدون آنکه یکی بر دیگری ظفر یابد. اما سرانجام این جنگ نیز به نفع اعراب به پایان رسید چرا که در اوج نبرد میان دو سپاه ، لشکری از اعراب که از مدینه حرکت کرده بودند ناگهان به میدان نبرد رسیدند و با پیوستن نیروی کمکی به سپاه خسته عرب ، آنان جانی دوباره یافته و به جنگ با ایرانیان را ادامه دادند که سرانجام سپاه ایران را شکست دادند. به گفته مورخان ایرانیان در این جنگ اسیران بسیاری دادند و باقیمانده سپاه ایران ناچار هزیمت اختیار کرده و به سوی کتسپون (تیسفون) بازگشت. ستم فرخهرمز اشرافزادهای ایرانی از خاندان اسپهبدان بود که در دوران شاهنشاهی بوراندخت و یزدگرد سوم به عنوان اسپهبدآذربایجان و خراسان گماشته شده بود. تاریخ رستم فرخهرمز را به عنوان شخصیتی تاریخی ، یکی از قهرمانان شاهنامه و یکی از شخصیتهای محبوب ملیگرایان ایرانی به یاد دارد. در منابع گوناگون به دلیل اشتباه گرفتن برادر او (فرخزاد) با پدرشان (فرخهرمز یا فرخهرمزد) به اشتباه این شخصیت را « رستمِ فرخزاد » خوانده اند. رستم فرخهرمز یکی از اعضای خاندان اسپهبدان بود. پدر او ، فرخهرمز ، اسپهبد خراسان و آذربایجان بود و پدربزرگش ، وندوی ، در دوران خسروپرویز - که خواهرزادهٔ وندوی بود - به عنوان خزانهدار خدمت میکرد. وندوی در سال ۵۹۱ یا ۵۹۴ به دست خسرو کشته شد ، زیرا او شخص تأثیرگذاری بود و شاهنشاه میخواست وی را از چرخهٔ قدرت حذف کند. برادر وندوی ، یعنی ویستهم نیز دیگر کسی بود که خسرو زمینهٔ قتل او را فراهم کرد ، اما وی با موفقیت به خراسان گریخت و در آنجا شورشی را علیه تاج و تخت به راه انداخت و احتمالاً این شورش تا سال ۶۰۰ میلادی به طول انجامیدهاست. فرخزاد ، برادر رستم ، نیز شخص بانفوذی بود و خسرو پرویز به او اعتماد زیادی داشت. از آنجایی که اسپهبدان اصالتاً از خراسان بودند ، حضور آنان در آذربایجان (و تولد رستم در آنجا) نشان از قدرت آنان در سپهر سیاسی ایرانشهر بودهاست. جنگ با روم شرقی و برکناری خسرو پرویز در سالهای پایانی واپسین جنگ ایران و روم ، رستم و فرخهرمز در برابر شاهنشاه شورشیدند و بدون مقاومت به امپراتور روم ، هراکلیوس ، اجازه دادند تا وارد آذربایجان شود و حتی آتشکدهٔ آذرگشسپ را نیز غارت کند. در سال ۶۲۸ میلادی ، دودمانهای اشرافی ایرانی با یکدیگر همدست شده و از اطاعت از خسرو پرویز امتنا کردند. شیرویه که پیش از آن در زندان بود ، توسط اشراف - از جمله خاندان مهران و خاندان اسپهبدان و خاندان ارمنی باگراتونی - آزاد شد و در ماه فوریه ، به کمک اسپد گشنسپ وارد تیسفون شد و پدرش را زندانی کرد. در روز بیست و پنجم فوریه ، شیرویه خودش را شاهنشاه نامید و با نام کواد دوم برتخت نشست. کواد پس از آن به وزرگ فرمدار خود ، پیروز خسرو ، دستور داد تا تمام برادرانش - از جمله پسر مورد علاقه خسرو پرویز ، مردانشاه - را اعدام کند. سه روز بعد ، شیرویه به مهرهرمزد دستور داد تا خسرو را نیز اعدام کند. با مشورت با خاندانهای اشرافی ، کواد دوم با امپراتوری روم صلح کرد و به جنگی که سه دهه طول کشیده بود ، پایان داد. اقدام بعدی شاهنشاه جدید این بود که فرخزاد را بازداشت کرده ، تمام اموال و اختیاراتش را صلب کرده و در استخر زندانیاش کند. جنگ داخلی ساسانیان جنگهای طولانی در مرزهای شرقی و غربی ، شاهنشاهی ساسانی را تضعیف کرده بود ، با این حال مرگ ناگهانی کواد دوم ، درست شش ماه پس از به تختنشینیاش ، ایرانشهر را در جنگ داخلی نیز فرو برد. فرخ هرمز ، به همراه فرخ زاد و رستم ، در بخشهای شمالی شاهنشاهی ساسانی اعلام استقلال کردند. پیروز خسرو نیز در جنوب کشور اعلام استقلال کرد. انجمن پهلوی و انجمن پارسیگ نامهایی است که به ترتیب به شورشهایی که در شمال و جنوب برای براندازی ساسانیان و روی کار آوردن یک سلسله جدید دادهاند. این اتفاق ، در کنار سه دهه جنگ و یک طاعون بزرگ که باعث مرگز نیمی از جمعیت میانرودان شده بود ، شاهنشاهی ساسانی را وارد بزرگترین بحران تاریخ خود کرد. پس از یک سری کشمکشهای طولانی ، آزرمیدخت ، دختر خسرو پرویز ، در تیسفون به تخت نشست. فرخ هرمز برای یکپارچه کردن شاهنشاهی و وجهه قانونی بخشیدن به فعالیتهایش ، از او خواستگاری کرد. آزرمیدخت که نمیتوانست به صورت مستقیم خواسگاری او را رد کند ، به سیاوخش مهرانی - نوه بهرام چوبین - دستور داد تا مخفیانه او را به قتل برساند. با مرگ فرخهرمز ، رستم فرخهرمز به اسپهبد جدید خراسان و آذربایجان تبدیل شد. او که در زمان به قتل رسیدن پدرش در خراسان بود ، با شنیدن این خبر به سوی تیسفون به راه افتاد ، آزرمیدخت را به قتل رساند و پوراندخت را به تخت شاهنشاهی ایرانشهر بازگرداند. این اتفاق ، به انجمن پهلوی و انجمن پارسیگ پایان داد و شاهنشاهی بار دیگر یکپارچه شد. اما پیروز خسرو بر پوران شورید و این بار دیگر باعث درگیری میان انجمن پهلوی و پارسیگ شد. با اینحال ، رستم و پیروز با یکدیگر به توافق رسیدند و یزدگرد سوم ، نوه خسرو پرویز را به عنوان شاهنشاه ایران و انیران به رسمیت شناختند. حمله مسلمانان به ایران مرگ در آخرین روز نبرد قادسیه ، طوفان شن شدیدی به سمت سپاه ایران وزیدن گرفت. رستم برای در امان ماندن از طوفان شن ، در پشت یک شتر که بارش اسلحه بود ، پناه گرفت. هلال ابن الافت با این باور که بار شتر طلاست ، بند آن را برید و سلاحهای بر روی رستم سقوط کردند و او نیمه جان بر روی زمین افتاد. هلال پس از آن سر از تن او جدا کرد و فریاد زد "به خدای کعبه قسم که من رستم را کشتم". با دیدن سر بریده رستم فرخ زاد ، سپاه ساسانی روحیه خود را از دست داد و اسپهبدان کنترل نیروها را از دست دادند. بخش بزرگی از سپاه در هرج و مرج پیش آمده کشته شدند و پس از قطعی شدن شکست ، سایرین نیز تسلیم گردیدند. پیامد خبر مرگ رستم بار دیگر باعث هرج و مرج در شاهنشاهی ایران شد. بسیاری از کهنه سربازان ساسانی مانند پیروز خسرو ، شهروراز جادویه ، مردانشاه ، سیاوخش و موتای دیلمی نیز یکی پس از دیگری در جریان اتفاقات گوناگون کشته شدند. یزدگرد سوم ، آخرین شاهنشاه به رسمیت شناخته شده ساسانی نیز در سال ۶۵۱ به دست ماهوی سوری به قتل رسید و چندی بعد مسلمانان خراسان را نیز تصرف کردند. شاهنشاهی ساسانی پس از چهارصد و سی و یک سال به پایان رسید. --- ---...
نبرد قادسیه... fa.wikipedia.org 16/11/636 تاریخ نبرد قادسیه، نبردی است که در شوال سال ۱۵ هجری قمری برابر با نوامبر ۶۳۶ میلادی میان سپاه خلافت راشدین به فرماندهی سعد بن ابی وقاص و لشکر ایرانشهر به فر...ادامه مطلب»
محاصره تیسفون توسط خلفای راشدین ... parseed.ir 03/03/637 تاریخ جنگ تیسفون یا جنگ مداین (به عربی: معرکة طیسفون) (فتح المدائن) یکی از رشته جنگهای صدر اسلام که بین ارتش ایران و مسلمانان در خلال حمله اعراب به ایران، ...ادامه مطلب»
آغاز پادشاهی لطفعلیخان زند ... parseed.ir 10/05/1789 تاریخ لطفعلیخان زند (زادهٔ ۱۱۴۸ – درگذشته ۱۱۷۳ شمسی) یا لطفعلیشاه زند نهمین و آخرین فرمانروای زند بود که در میان سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی به مدت شش سا...ادامه مطلب»
آغاز پادشاهی شاه صفی یکم ... 1host2u.com 28/01/1629 تاریخ شاه صفی یکم (زاده ۱۶۱۱ - درگذشته ۱۲ مه ۱۶۴۲) ششمین پادشاه صفوی ایران است که از ۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱ خورشیدی، (۱۶۲۹ تا ۱۶۴۲ میلادی یا ۱۰۳۸ تا ۱۰۵۲هجری قمری) به...ادامه مطلب»